۸ شهریور ۱۴۰۳، ۱۲:۱۰
کد خبر: 562

دوست عزیز | آیت‌الله خامنه‌ای حادثه‌ی انفجار دفتر نخست‌وزیری در هشتم شهریورماه را این‌طور نقل می‌کنند: «من بیمار بودم و تازه از بیمارستان خارج شده بودم و در منزلی استراحت می‌کردم. مرحوم شهید رجائی و شهید باهنر و برادران دیگر، مسائل را با من در میان می‌گذاشتند، ولیکن خود من شرکت فعالی در جریانات نمی‌توانستم انجام بدهم. در این اواخر که تدریجاً حالم بهتر شده بود، گاهی در جلسات شرکت می‌کردم؛ کمااینکه در شب قبل از حادثه، من در جلسه‌ای در اتاق خود مرحوم رجائی شرکت کردم؛ بنابراین از محلّ حادثه دور بودم و بعدازظهر هم بود، من هم بیمار بودم و خوابیده بودم. از خواب که بیدار شدم، برادرهای پاسدار گفتند که یک بمب در نخست‌وزیری منفجر شده و رجائی و باهنر هم آن‌جا بوده‌اند؛ من فوق‌العاده نگران شدم. با حال بسیار ضعیف و ناتوانی که داشتم، بنا کردم این‌جا و آن‌جا تلفن کردن، اما خبرها همه متناقض و نگران‌کننده بود. تا اوایل شب خبر درستی به من نرسیده بود، تا بالاخره مطلب برایم روشن شد. دو دوست عزیز و قدیمی، دو انقلابی، دو عنصر طراز اول جمهوری اسلامی را از دست داده بودیم و من شدیداً احساس غم می‌کردم. فردا صبح زود با اینکه خیلی بی‌حال بودم، آمدم برای تشییع جنازه به مجلس و با اینکه اطبّا همه من را منع می‌کردند که شرکت نکنم، دیدم طاقت نمی‌آورم که در مراسم شرکت نکنم؛ آمدم آن‌جا روی ایوان جلوی مجلس و یک سخنرانی‌ای با کمال هیجان کردم.»